اسم من جنیفر گارسیاست .
من تو یه خانواده ی پر جمعیت زندگی میکردم . اما دار و دسته ی آندرس لاک وود خانواده ی دوازده نفری ما رو پنج نفری کردند . من برای تمام این اتفاقات خودم رو مقصر میدونم . چون من میتونستم برگردم و برنگشتم . پدر و مادر من عاشق هم بودن ! یه خونواده ی صمیمی رو تشکیل میدادیم . من دو تا برادر و سه تا خواهر داشتم . ترسا از همه ی ما بزرگتر بود . اون ازدواج کرده بود و یه دختر کوچیک داشت . بعد از اون من بودم و بعدش هم خواهر دیگرم بیاتریس . برادرم بنجامین از من بزرگتر بود . اون هم ازدواج کرده بود . البته پدر و مادرم در ابتدا مخالف ازدواج اون با کارلا بودند . برادر دیگرم تیم از همه ی ما کوچکتر بود . او فقط سیزده سال داشت که آن اتفاق ...