به نام خدا
هندزفری تو گوشمه و دارم آهنگ مورد علاقمو گوش میدم. به ساعت مچیم نگاه میکنم. دقیقا یه ربعی هست که تو آزانسم الاناست که برسم. تو دلم به پانیذ کلی فحش دادم.
آخه دختر این چه کاری بود ...من بدبخت و الاف کردی از اون ور شهر بکوبم بیام اینور فقط به خاطر چی ؟ خانم غایب بودن جزوه میخوان.اگه دستم بهت برسه پانیذ میدونم چی کارت کنم. البته اون شب تولدش بودا وگرنه عمرا از این کارا میکردم.تو حال و هوای خودم بودم که دیدم راننده ی بیچاره لباش تکون میخوره و از آیینه ماشین داره به من نگاه میکنه. فکر کنم مثلا داره با من حرف میزنه.الانم که دستاشو آورد بالا و تکون داد. اه..مگه میزارن آدم آهنگ گوش بده. با بی حوصلگی هندزفری رو در آوردم و گفتم
_چی میگی آقا؟
_ببخشید خانم میگم فکرکنم رسیدیم.